Page 72 - 32
P. 72

‫شغلي‪ ،‬حمايت سازماني و ‪ )...‬بيشترين تأثير را بر سلامت اجتماعي زنان دارد‪ .‬يافت ‌ههای مطالعه قاض ‌ینژاد‪ ،‬مويد تأثير مكانيز ‌مهاي علّي‬
‫استقلال مالي‪ ،‬روابط اجتماعي‪ ،‬حمايت اجتماعي‪ ،‬عزت نفس و منزلت اجتماعي بر سلامت اجتماعي زنان شاغل است و در نهایت بیان م ‌یکند‬
‫که‪ ،‬صرف داشتن شغل تغييري در ميزان سلامت اجتماعي زنان ايجاد نم ‌يکند‪ .‬آنچه مهم است مولف ‌ههاي ماهوي شغلي‪ ،‬شامل نوع شغل‪،‬‬
‫مطلوبيت شرايط شغلي و توانمند ‌يهاي اجتماعي و رواني (پيامدهاي شغلي) است كه بر سلامت اجتماعي آنان تاثيرگذار است‪ .‬زنان شاغل‬
‫برخوردار از استقلال مالي‪ ،‬روابط اجتماعي قوي و حمايت اجتماعي بالا‪ ،‬سلامت اجتماعي بيشتري دارند(‪ .)28‬افزایش سطح سواد‪ ،‬داشتن‬
‫مشارکت و کنترل بر منافع اقتصادی خانواده موجب تغییر در ساختار قدرت خانواده و نقش زنان در تصمی ‌مگیری م ‌یشود‪ .‬براساس یافت ‌ههای‬
‫کییز و شاپیرو‪ ،‬وضعیت شغلی برای سلامت اجتماعی زنان از مردان مهمتر است‪ .‬مهار ‌تهای ارتباطی‪ ،‬عزت نفس‪ ،‬قدرت تصمی ‌مگیری‪ ،‬سطح‬
‫تحصیلات و میزان درآمد با سلامت اجتماعی زنان شاغل ارتباط معن ‌یداری دارد(‪ .)27‬در رابطه با سواد و سطح تحصيلات زنان گفتني است‬
‫که اين عامل منجر به شک ‌لگيري رفتارهاي اجتماعي متمايز و جستجوي نقش جدید و طرح مطالبات اجتماعي در زنان م ‌يشود‪ .‬پايگاه‬
‫اجتماعي و اقتصادي يکي دیگر از عوامل تأثيرگذار بر سلامت اجتماعي م ‌يباشد‪ .‬در گرو‌ههاي اجتماعي و اقتصادي پايي ‌نتر‪ ،‬روابط اجتماعي‬
‫ضعيف‪ ،‬بيشتر مشاهده م ‌يشود‪ .‬به بياني دیگر‪ ،‬افراد با شرايط اقتصادي و اجتماعي نامطلوب اغلب از شبک ‌ههاي ارتباطي و حمايتي کمتري‬
‫برخوردارند‪ .‬نتايج برخي مطالعات حاکي از آن است که افراد بيکار از سطوح پايين مشارکت اجتماعي برخور دارند‪ .‬بيکاري نه تنها با افت‬
‫درآمد‪ ،‬بلکه با فشار رواني ب ‌هدليل از دست دادن هويت مرتبط با شغل‪ ،‬و احساس بيگانگي‪ ،‬کاهش تعامات اجتماعي و انزواي افراد و حتي‬
‫کاهش مشارکت اجتماعي غير رسمي مانند ارتباط با اقوام و دوستان همراه م ‌يگردد(‪ .)29‬يکي از گرو‌ههاي مورد توجه در خصوص سلامت‬
‫اجتماعي‪ ،‬زنان سرپرست خانوار بوده است (‪ 3‬و ‪ .)13‬در مطالعه یحی ‌یزاده‪ ،‬زنان سرپرست خانوار از سلامت اجتماعي پايي ‌نتري در مقايسه‬
‫با همتايان خود برخوردار بودند‪ .‬نتايج اين مطالعه بيان م ‌يکند که دید جامعه نسبت به زنان سرپرست خانوار منفي بوده و از آنجا که غالباً از‬
‫پشتوانه و حمايت مناسبي برخوردار نم ‌يباشند‪ ،‬بسيار محتاطانه با دیگران ارتباط برقرار م ‌يکنند‪ .‬اين مسئله بر مهار ‌تهاي ارتباطي آنان تأثير‬
‫منفي گذارده و سبب م ‌یشود که آنان نتوانند خواست ‌ههاي خود را به راحتي بيان كنند‪ .‬اين موضوع به نوبه خود موجب عدم اعتماد در ديگر‬
‫افراد جامعه شده و در نهايت منجر به كاهش سلامت اجتماعي زنان سرپرست خانوار م ‌يگردد(‪ .)3‬مهار ‌تهای ارتباطی سبب ارتباط فرد با‬
‫محیط م ‌یشود‪ .‬افراد با مهارت ارتباطی بالا با ایجاد رابط ‌های سالم و سازنده سلامت اجتماعی بالاتری دارند‪ ،‬قدرت انطباق بیشتر‪ ،‬قدرت کلامی‬
‫بالاتر و پذیرش اجتماعی آ ‌نها نیز بیشتر است(‪ .)27‬حمايت اجتماعي‪ ،‬تأثير مثبت و مستقيمي بر سلامت اجتماعي‪ ،‬ارتقاء کيفيت زندگي و‬
‫احساس خرسندي در زنان سرپرست خانوار دارد و موجب خودشکوفايي و رشد آنان م ‌يشود‪ .‬سازما ‌نهايي که ب ‌هطور مستقيم و يا غيرمستقيم‬
‫زنان سرپرست خانوار را تحت پوشش قرار م ‌یدهند و يا ارائه دهنده آموز ‌شهاي تخصصي ب ‌همنظور ايجاد اشتغال و خودکفايي در زنان هستند‪،‬‬
‫در ارتقاء سلامت اجتماعي آنان نقش به سزايي دارند(‪ 13‬و ‪ .)14‬نتايج مطالعه ‪ ،Hajibekandeh‬بيانگر آن است که هر چه زنان سرپرست‬
‫خانوار از حمايت اجتماعي بالاتري برخوردار باشند‪ ،‬متناسب با آن از سلامت اجتماعي بالاتري نيز بهر‌همند خواهند بود(‪ .)13‬حمايت اجتماعي‬
‫اثر مهمي بر رفتارهاي مرتبط با سلامت دارد و از عوامل مؤثر بر مشاركت اجتماعي زنان ب ‌هشمار م ‌يآيد‪ .‬زناني که از حمايت اجتماعي بهتري‬
‫برخوردارند در فعالي ‌تهاي ورزشي بيشتر مشارکت م ‌يکنند(‪ 12 ،10‬و ‪ )20‬يکي دیگر از عوامل مؤثر بر سلامت‪ ،‬باورهای دینی و مذهبی‬
‫م ‌یباشد‪ .‬در واقع مذهب يکي از عوامل تأثيرگذار بر رفتار و شناخت ب ‌هشمار م ‌يرود(‪ 11‬و ‪ .)25‬نتايج مطالعه ‪ Poursattar‬حاکي از آن بود‬
‫که عمل به واجبات و فعالي ‌تهاي مذهبي توانايي پي ‌شبيني برخي از ابعاد سلامت را دارا هستند(‪ .)14‬با باورهاي مذهبي انسان معناي حوادث‬
‫زندگي خصوصاً حوادث دردناک واضطراب آور را راح ‌تتر م ‌يپذيرد و مقابله با هيجا ‌نها و شرايط اجتماعي تسهيل م ‌يگردد‪ .‬در کل‪ ،‬اعمال و‬
‫باورهاي دینی با سلامتي فردي و اجتماعي افراد يک جامعه مرتبط است(‪ 14‬و ‪ .)30‬شرکت در آیی ‌نها و فعالي ‌تهاي مذهبي سبب يکپارچگي‬
‫اجتماعي شده و افراد با چنين ويژگ ‌يهايي‪ ،‬از پذيرش اجتماعي بيشتري برخوردارند و سطوح بالاتري از اعتماد به يکدیگر را تجربه‬
‫م ‌يکنند(‪ .)14‬سرمايه اجتماعي ب ‌هعنوان یک ‌یدیگر از تعيین‌كنند‌ههاي سلامت اجتماعي است‪ .‬با توجه به يافت ‌ههاي مطالعه ‪ Amini‬و همکاران‪،‬‬
‫بين سرمايه اجتماعي و متغيرهاي فقر‪ ،‬رشد طبيعي جمعيت‪ ،‬خشونت‪ ،‬باسوادي‪ ،‬بكياري و پوشش بيمه ب ‌هعنوان بيانگرهاي سلامت اجتماعي‬
‫رابطه آماري معن ‌يداري وجود داشته است و به توانمندی اجتماعي‪ ،‬سازماندهي جمعي‪ ،‬مشاركت داوطلبانه براي حل مشكلات گروهي يا‬
‫عمومي در حد اكثريت اشاره مي‌كند(‪ .)31‬سرمايه اجتماعي و وجوه گوناگون سازمان اجتماعي‪ ،‬نظير اعتماد‪ ،‬هنجارها و شبك ‌هها م ‌يتوانند با‬
‫تسهيل اقدامات هماهنگ‪ ،‬كارايي جامعه را بهبود بخشند(‪ .)32‬اعتماد ب ‌هعنوان یکي از مؤلف ‌ههاي سرمايه اجتماعي از شاخ ‌صها و نشانگرهاي‬
‫مهم و مؤثر بر سلامت و بهزيستي اجتماعي است‪ .‬اعتماد افراد به یکدیگر و اعتماد آ ‌نها به نهادهاي اجتماعي همراه با شك ‌لگيري شبك ‌ههاي‬
‫اجتماعي سودمند م ‌يتواند با اثرات مثبتي بر سلامت جسمي و رواني همراه باشد(‪ .)31‬اعتماد سبب ايجاد استحکام در روابط اجتماعي‪،‬‬
‫انسجام و مشارکت اجتماعي شده و در نتيجه با افزايش تعاملات و همکاري در جامعه موجب ارتقاء سلامت اجتماعي م ‌يگردد(‪ .)33‬از بين‬
‫ابعاد مختلف سلامت اجتماعي زنان در ايران‪ ،‬بيشترين ميزان مطالعات(‪ 45،n=9‬درصد) به موضوع مشاركت زنان اختصاص داشته است‪.‬‬
‫مشاركت اجتماعي باوري است كه طبق آن فرد خود را عضو حياتي در اجتماع م ‌يداند و فكر م ‌يکند چیزی ارزشمند براي عرضه به دنيا دارد‪.‬‬
‫افرادي كه در اين بعد از مراتب بالايي برخوردارند تلاش مي‌كنند تا در دنيايي كه صرفاً ب ‌هدليل انسان بودن براي آنان ارزش قائل است سهيم‬
‫باشند‪ .‬مشاركت اجتماعي مشابه با بعد هدف در زندگي‌(داشتن باورهايي كه به زندگي هدف م ‌يبخشد) و مترادف با مسئولي ‌تپذيري و‬
‫خودكارآمدي است(‪ .)34‬اعتقاد بر آن است که در بسياري از كشورهاي در حال توسعه از جمله ايران‪ ،‬برخورداري زنان از سرماي ‌ههاي فرهنگي‬
‫و اجتماعي ب ‌همنظور دستيابي به پايگاه اجتماعي مناسب و برابر با مردان‪ ،‬كافي نيست(‪ .)23‬گزارش ويژه بانک جهاني بيانگر آن است که‬
‫مشارکت اجتماعي زنان ايراني يک چهارم مردان است‪ .‬در بررسي تأثير ويژگ ‌یهاي فردي بر مشاركت اجتماعي زنان مشخص گردید که سن‪،‬‬
‫بعد خانوار‪ ،‬سرمايه اجتماعي و اشتغال (‪ 21‬و‪ )33‬وضعيت تأهل و ميزان تحصيلات (‪ 17 ،16‬و ‪ )23‬در مشاركت اجتماعي آنان مؤثر بوده‬
‫است‪ .‬همچنين زناني كه ارزش مثبتي براي شركت در فعالی ‌تهاي اجتماعي قائل بوده و آگاهي از وجود انجم ‌نها و نهادهايي در محله يا‬
‫منطقه داشتند‪ ،‬ميزان مشاركت بالاتري از خود به نمايش گذارده بودند(‪ .)18‬زنان عليرغم برخورداري از نيمي از جمعيت جامعه‪ ،‬در گرو‌هها‪،‬‬
‫سازما ‌نهاي داوطلبانه رسمي و نهادهاي رسمي يا مدني كمتر از مردان جذب م ‌يشوند‪ .‬به بيان ديگر م ‌يتوان گفت كه فرآيند جامع ‌هپذيري‬
‫و نوع شخصيت زنان كه الهام گرفته از ارز ‌شها و هنجارهاي فرهنگي و اجتماعي است در ميزان مشاركت آ ‌نها تأثيرگذار است(‪ .)11‬نتايج‬

                                                                                                                                         ‫‪70‬‬
   67   68   69   70   71   72   73   74   75   76   77